در سال 1305 بی سیم وارد ایران شد و از سال 1311 سامانه بی سیم در ایران توسعه پیدا کرد که در نهایت به رادیو منتهی شد.
در سال 1316 مقدمات ایجاد مرکز رادیو در وزارت پست، تلگراف و تلفن فراهم شد و در چهارم اردیبهشت 1319 نخستین دستگاه پخش صدا یا همان رادیو در تهران در محلی که امروز به عمارت کلاه فرنگی، بی سیم معروف است برنامههای چند ساعته رادیویی شامل شعر، موسیقی و خبر پخش میکرد.
در فاصله سال های 1319 تا 1327برنامههای رادیو در همان استودیوی اولیه اجرا و پخش میشد اما فاصله 9 کیلومتری فرستنده از شهر و وجود تنها یک اتومبیل برای رفت و آمد اعضای پخش برنامه و گویندگان باعث شد محلی در ضلع غربی میدان توپخانه درنظر گرفته شود و به این ترتیب دو استودیوی رادیویی در ارگ تهران که اکنون نیز برپاست، برای اجرا و پخش برنامههای رادیویی ساخته شد که اخبار نیز از آن محل پخش میشد.
جالب اینکه در ابتدای کار برای اطلاع رسانی و پخش اخبار، آژانس پارس، اخبار روزنامهها را قیچی میکرد و به دست گویندگان رادیو میداد، اما رفته رفته پس از پنج سال این آژانس به خبرگزاری تبدیل شد که علاوه بر تهیه و پخش اخبار رادیویی، هر روز چهار شماره بولتن صبح و عصر از اخبار ایران و جهان تهیه میکرد و به رایگان در اختیار روزنامهها قرار میداد.
گزارشهای رادیویی نیز یا از طریق فرستنده سیار به طور زنده یا روی نوار ضبط و در بخش اخبار پخش میشد.
از سال 1325 تا 1338 نیز به مرور هر استانی برای خود (زیر نظر اداره کل انتشارت و رادیو) اقدام به تاسیس رادیو کرد و اخبار استانی خود را مخابره میکرد.
رفته رفته رادیو همچون یکی از اعضای خانواده و مصاحبی مطلع بحساب آمد، اگر روزی برای دریافت امواج رادیو باید پیچ آن را بارها و بارها میپیچاندیم و آن را به گوش میچسباندیم تا صدای شفافی داشته باشیم، امروز این امواج به راحتی و با بهترین کیفیت از بیش از چندین شبکه رادیویی به گوش میرسد.
و اما همه با وجود تعدد رسانه های مجازی و غیر مجازی بر این باوریم که این صداست که میماند...
معاون صدای رسانه ملی به مناسبت سالروز آغاز به کار رادیو در ایران دریادداشتی درباره این موضوع چنین نوشت:
مناسبت چهارم اردیبهشت تنها بمنزله ثبت یک رخداد رسانهای مهم در تقویم ملی ما نیست. این مناسبت در واقع، روز ارج نهادن به رادیو و خدمات این رسانه و اهالی بزرگوار، خدوم و هنرمند آن است و از همین روست که همهساله این روز در ما و خیل مخاطبان دلبسته رادیو احساس مطبوع و دلپذیری برمیانگیزاند. احساسی آمیخته با تعصب و غرور و نوعی تعلق خاطر خانوادگی. چهارم اردیبهشت در عین حال، هر سال برای ما نقطه آغاز یک دغدغه رسانهای است:
چگونه میتوانیم رادیو را به جایگاه شایسته و دلخواه برسانیم؟
آخرین نظرسنجی فصلی ( زمستان 94) و افزایش جمعیت مخاطبان ملی رادیو به 30 درصد، ما را به ادامه مسیر کنونیمان دلگرم میکند اما چنین آماری با توجه به ظرفیتهای ارتباطی این رسانه و جایگاه کنونی آن در جهان هنوز مطلوب نیست. ما باید به جایی در تولیدات برنامهای خود برسیم که شنیدن رادیو به عادت روزانه قشرهای وسیعی از مردم تبدیل شود. بهطوریکه بهگفته یک کارشناس رسانه، اگر کسی برنامهای از ما نشنید احساس غبن کند.
خوشبختانه شمار چنین برنامههایی در شبکههای ما کم نیست اما بهمیزان کنونی نمیتوانیم اکتفا کنیم و باید بکوشیم تا زمینه و امکانات فزونی چنین تولیداتی که قطعاً منجر به جهشی نظرگیر درجذب مخاطب خواهد شد، فراهم شود. این امر به فضل الهی با توسعه موضوعات و تمهیدات برنامهای و گسترش حجم تعاملات با مخاطب و خلاقانه و تخصصیتر شدن فرایندهای تولید و تأمین منابع مالی و پشتیبانی مورد نیاز و بالاتر از همه، جوشش ایدهها و ابتکارات برنامهای میسر خواهد بود چراکه ما پرورشیافته دامان فرهنگی هستیم که تحولخواهی و تعالیبخشی ذاتی اوست.